خوان فیروزه ای...
یک سفره عشق...
خانه
از من بخوان...
ارتباط با من
خوان فیروزه ای...
یک سفره عشق...
بسم الله السلام...
در خانه ی من،
وقتی سر سفره ی سلام می نشینی،
به معجزه ی نگاه ها ایمان داشته باش!
چیزی نمی خواهم جز،
یک کاسه عشق،
یک نگاه بارانی و
قلبی که که پر از زمزمه ی خوش عطر "سلام" باشد...
خلاصه آمار
بایگانی
بهمن ۱۳۹۲
(۱)
دی ۱۳۹۲
(۱)
آخرین مطالب
۰۵ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۲۰
صرفا جهت ثبت شدن این روز تاریخی !
۰۵ دی ۹۲ ، ۲۱:۱۷
مادری گفت: "حسین جان"... همه را بخشیدی...
پیوندها
سلام باران(وبلاگ دیگر من)
واژه های فیروزه ای(محدثه رضایی)
بی انتها(وحید گل محمدی)
زبانه(محمد مهدی شفیعی)
حمیدرضا جوادزاده
غلامرضا آقاسی
لنز سرگردان(عبدالحسین بدرلو)
نفس های سرکش(نفیسه سادات موسوی)
بانو حوا(مریم جلالی)
رسم نوکری(حسین صیامی)
دلکده(مصطفی نجفی)
چاه نامه(سید تقی سیدی)
نفسی عشق (سید ایمان زعفران چی)
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
مسابقات برنامه نویسی بیان
۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است
مادری گفت: "حسین جان"... همه را بخشیدی...
زود ما را به کربــــــــــلا ببرید
خاک اینجا به ما نمیسازد...
پ.ن:
بی جهت نیست شب جمعه، شب رحمت شد...
اللهم الرزقنا کربــــــــــــــــــــلا !
(خواستم اولین نگارشم اینجا،لبیک یا ثارالله باشد...)
مریم اسدپور
۰۵ دی ۹۲ ، ۲۱:۱۷
۱
۰
۱ نظر